متن حاضر مشروح گفتگوی روزنامه ی آرمان با آقای دکتر ابراهیم یزدی (وزیر خارجه روزهای اول انقلاب) است که تقدیم حضور کاربران محترم می شود.
یادم میآید شما دولت را یک سال پیش به نوزادی تشبیه کردید که هنوز راه نرفته است. اکنون که در آستانه یک سالگی دولت قرار داریم؛ عملکرد دولت آقای روحانی را چگونه ارزیابی میکنید؟
در ارزیابی عملکرد و کارنامه دولت آقای روحانی در یک سال گذشته، نظیر هر شخص یا نهادی باید تناسب شرایط و امکانات را لحاظ کرد. دولت آقای روحانی درشرایطی که نه فقط ایده آل بلکه، شرایط مطلوبی هم نبوده است، روی کارآمد و در یک وضعیت مطلوبی هم فعالیت نمیکند؛ بنابراین با توجه به مجموعه پارامترهای موجود ما باید آن را ارزیابی کنیم. برای ارزیابی باید ببینیم که: 1- مردم چه میخواستند و چه به دست آوردند. 2- باید ببینیم که در کجا بودهایم و الان کجا هستیم. 3- باید ببینیم کجا میخواستیم برویم و الان به کجا رسیدهایم. ما این 3 عامل را در ارزیابی در نظر میگیریم. اما اینکه مردم چه میخواستهاند، مطالبات مردم به 2 بخش تقسیم میشود. یکی مطالبات سطح بالا و همه یا هیچ است و دیگری مطالبات نسبی است. به نظر بنده در مطالبات ناشی از نگرش مطلقبینی و مطلق خواهی، آقای روحانی کارنامه برندهای ندارد. اما در عالم سیاست همهچیز نسبی است. مطالبات و توقعات مردم از دولت آقای روحانی بطور نسبی در قلمرو یا زمینههای متفاوت و خاص تامین شده است. در برخی از مشکلات نظیر قانونگریزی هنوز توفیق چندان به دست نیامده است. در اجرای قانون اساسی هنوز کمیتها دارای مشکل است.
اکنون باید ببینیم آقای روحانی تا چه حد موفق شده است که خودش در چارچوب قانون عمل کند. من نمیتوانم نمونهای را بیان کنم. اگر منصفانه قضاوت کنیم آقای روحانی کاری نکرده است که قانون به او اجازه نمیداده است. بلکه برعکس کارهایی را قانون به رئیسجمهور اجازه میدهد اما ایشان از تمام اختیارات قانونی خود استفاده نکردهاند. اما درباره روی دیگر سکه باید بگویم تخلفات قانونی همچنان رایج است. الان وارد مصادیق و نمونهها نمیشوم و کلی عرض میکنم. اما درباره اینکه کجا بودیم و کجا هستیم باید بدانیم که آقای روحانی وارث چه وضعیتی بود. من معتقدم که یکی از بزرگترین آسیبها در 8 سال به رغم درآمدهای بالای نفتی به کشور وارد آمده است.
قانون اساسی صراحت دارد که رئیسجمهور از میان رجال سیاسی و دینی باید انتخاب شود. آقای احمدینژاد قبل از سال 84 خیلی معروف نبود. ایشان در طی 8 سال آنچنان وضعیت اجرایی در مبحث مدیریت کلان را به هم ریخت که ترمیم آن و بازگشت به گذشته سخت و زمان بر است. کارهایی که شده، وضع اقتصاد را با مشکلات جدی مواجه کرده است. پنجاه و چند تن از اقتصاددانان ایران که از همه گرایشها در آن حضور داشتند، از اقتصاددانان متمایل به عدالت خواه، اقتصاددانان لیبرال و... در 3 نامه به آقای احمدینژاد هشدار دادند، اما توجهی نشد و نظراتشان مورد توجه قرار نگرفت. انتظار و توقع این بود که آقای روحانی آنان را به رایزنی برای اصلاح اقتصاد دعوت میکردند. اگر چنانچه وضعیت سیاسی ما در حد مورد انتظار نیست، باید به وعده های رئیس جمهور در زمان انتخابات رنگ اجرایی داد. اما اقتصاد اینچنین نیست و بهبود اقتصاد به این سادگیها میسر نخواهد شد. هنگامی که آقای احمدینژاد بدون توجه به اینکه همه اقتصاددانان با این سیستم یارانه دادن مخالف بودند، اقدام به پخش یارانهها کرد، طبیعی است که در میان طبقات مختلف مردم، توقعاتی به وجود آید که دولت بعدی نمیتواند متوقف کند و مجبور به اجرای آن است و از طرف دیگر به صلاح اقتصاد نیست.
یک اتفاق دیگری هم که رخ داده که شاید در هیچ دورهای تا دوران احمدینژاد سابقه نداشته ، گستردگی دامنه، حجم و ابعاد فساد است که ارقام آن، نجومی و سرسامآور است. کسانی که این اختلاسها را کردند گویی درکی از رقم و عدد نداشتند و شاید ندانند یک میلیارد چند صفر دارد. شما می بینید که یک نفر را در تامین اجتماعی میگذارند و مسائل حاشیهای در مجلس ایجاد میشود. همانطور که عرض کردم ارقام بسیار بالا است. اینها وضع اقتصاد را به هم ریخته است. در اثر این رفتارها بخش خصوصی با مشکل مواجه و پنچر شده است.طبیعی است که این بخش خصوصی به این سادگی آن شتاب قبلی اش را پیدا نکند. آقای روحانی وارث چنین وضعی است.
شما دلیل بیاعتمادی مردم نسبت به برخی عملکردهای دولت را چه میدانید؟
هنوز اعتماد به مجموعه به وجود نیامده است. این مربوط به این نیست که آیا بخش خصوصی به برنامههای رئیسجمهور اعتماد دارد یا ندارد. بخش خصوصی به مجموعه نیروهای موثر در تصمیمگیری در دولتها این اعتماد را ندارد که دوباره سرمایهگذاری کند و دوباره کارخانجات را راه بیندازند. بنابراین آقای روحانی با چنین مشکلاتی رو به روست. حتی اگر بخواهیم بطور نسبی سخن بگوییم هنوز آثاری از بخش خصوصی نمیبینیم هنوز اقتصاد حال و روز خوشی ندارد. وقتی میگویم اقتصاد منظورم فقط یک پارامتر نیست که بگویند تورم را مهار کردیم. اگر تورم را هم مهار کرده باشند شما میدانید که رکود و تورم دو بعد از بحران های اقتصادی است. دولت میگوید تورم را مهار کرده است اما رکود چطور ؟ این کارخانجات کار نمیکنند و کارخانجاتی که ما اخبارشان را مرتب میشنویم که حتی نمیتوانند حقوق کارگرانشان را بپردازند. بعضی از موسسات ماههاست حقوق کارگران و کارمندانشان را ندادهاند.
اما در زمینه سیاست خارجی گامهای موثری برداشته شده است. در گذشته مشکلی که وجود داشت و هنوز هم در برخی از مراکز و نهادها وجود دارد این است که تصور میکنند که هنوز در دوران جنگ سرد هستیم. بنابراین میشود از رقابت میان روسیه و چین با دولتهای غربی استفاده کرد. در حالی که بعد از فروپاشی شوروی و پایان جنگ سرد رقابتهای آن دوره میان ابر قدرتها در صحنه جهانی وجود ندارد. بعد از فروپاشی به دلیل انقلاب الکترونیک، جامعه جهانی و زمین ما کوچک شده است و ما تبدیل به یک دهکده جهانی شدهایم. در دهکده جهانی اقتصاد جهانی شکل گرفته است. در این اقتصاد جهانی هیچ دولتی، نه فقط ایران حتی آمریکا یا روسیه یا چین هم نمیتوانند بیرون از این روابط اقتصاد جهانی حرکت کنند. بنابراین تصور اینکه بشود سیاست خارجی مبتنی بر این باشد که از رقابت بین روسها و آمریکاییها استفاده شود، این تصور نادرستی است برای اینکه در تحلیل نهایی چینیها بهشدت وابسته به همکاری اقتصادی با آمریکا هستند، همان اندازه که آمریکاییها وابستهاند روسها نیز همین طور هستند. اگر دقت کرده باشید در وقایع اوکراین درگیری نظامی با روسها نیست درگیری و مجازات اقتصادی است. گروه کشورهای سرمایه داری بزرگ جهان روسها را به نشستشان دعوت نکردند. ایران هم مستثنی نیست. سخن بر سر این است که تعریف ما از منافع، مصالح و امنیت ملی کشورمان چیست؟ آیا مناسبات جهانی به گونهای شکل گرفته است که یک دولت ملی مستقل بتواند در چهارچوب مناسبات جهانی مصالح و منافع ملی ایران را تامین کند ؟ ما میگوییم بله. بیرون از این چارچوب نمیتوانیم. یعنی به عبارت دیگر اگر چنانچه امروز یک دولت ملی مثل دکتر مصدق در ایران روی کار بیاید موازنه منفی دیگر معنا ندارد. جنبش غیر متعهدها دیگر معنای خود را از دست داده است. یک دولت مستقل ملی روی کار بیاید و بخواهد اقتصاد کشور را درست کند و بخواهد منافع و امنیت ملی را تامین کند واقع بینی حکم میکند در چارچوب مناسبات کنونی جهان حرکت کند.
معنای سخن شما این است که دیگر رقابت جهانی وجود ندارد؟
معنای سخن من این نیست که رقابتهای جهانی نیست. معنای سخن من این نیست که برخی از دشمنیها با جمهوری اسلامی وجود ندارد، این دشمنیها هست اما اینچنین نیست که تمام راهها به روی ایران بسته شده باشد. مناسبات جهانی به گونهای است که بسیاری از امکانات برای ایران فراهم است که بتواند در این چارچوب حرکت کند. به عنوان مثال ما میدانیم که اروپاییها با آمریکا در زمینههایی رقابت نیز دارند. اما ایران میتواند از این رقابت نیزبه نفع خود استفاده کند. درباره روابط شوروی وچین با دنیای غرب هم قابل استفاده است. اما بستگی دارد که ایران در کجا میخواهد با اینها سرمایهگذاری کند. وقتی ایران میبیند که سالهای سال است که دولت روسیه به تعهدات خودش در نیروگاه اتمی بوشهر عمل نکرده و هر بار به بهانهای آن را نقض میکند و عقب میاندازد و میلیاردها دلار از ایران گرفته است، این نشانه این است که ما در جای خوبی سرمایهگذاری نکردهایم. بنابراین باید آن را عوض کنیم. اگر ایران به جای روسیه قرار داد نیروگاه هستهای را به یک کشور اروپایی واگذار میکرد تاکنون شاید راه هم افتاده بود، ولی روسها اینگونه نیستند. روسها در تمام طول تاریخ گذشته همیشه به ضرر ایران بازی کردهاند. نکته مثبت دیگری که در این دولت در روابط خارجی مشاهده میشود این است که این تابو یا منع مذاکرات با آمریکا شکسته شد. هر نسبت یا هرمشخصاتی را که شما میخواهید برای آمریکا تعریف کنید بالاخره آمریکا یک کشور یا قدرتی است مثل بقیه...
(ادامه دارد)
.: Weblog Themes By Pichak :.